درباره ی نام گذاری براین ترجمه(ترجمه ی چهل جلدی فتوحات مکیه ی ابن عربی به فارسی)شاید اگر به اختیار مترجم بود این ترجمه را ؛برج بهشت؛می نامید زیرا معتقداست برج های رشد معنوی به صورت خزنده حرکت می کنند و طبقات آن به پهلو در کنار هم قرار می گیرند
یا اگردر نام گذاری می خواست از شیوه ی راز گونه ی ابن عربی بر بسیاری از باب های فتحات مکیه تبعیت کند نام ؛تیغ نهاده بر گلوی قوچ؛را برآن برازنده می دید زیرا معتقداست آدمی با مطالعه ی هر کلمه و هر سطراز این کتاب ؛جان خودرا منورترمی سازد یعنی که مرگ را پس پشت می نهد و به زندگی ابدی نزدیک تر می شود...
چه کسی می داند اسم اعظم چیست؟در واقع وقتی شوخی مان گل کند می گوییم خب اینکه پرسیدن ندارد اسم اعظم-اعظم است.اما از شوخی گذشته از زمانهای باستان بشر در پی شناخت کامل و جامع و محیط خدا از طریق دستیابی به اسم اعظم بوده است.در یونان باستان آبراکساس نامی بود که برای او یافته بودند.به هر حال آبراکساس گنوسیان آمیزه ای از خداو شیطان-زن و مرد و به مانند خداوندگار نیچه دیونیزوس-هرمافرودیت است.
به نقل از کتاب؛در خاطرات-رویا-اندیشه ها اثر یونگ-ترجمه ی فرامرزی -نشر آستان قدس رضوی
در متون اسلامی اسامی خاصی هست که این مفاهیم یا نزدیک به آنهارا القا می کند.مثلا:
هوالاول والاخروالظاهروالباطن.
رب الحیات والممات-
رب المشرق و المغرب -
انه جواد مکار-
ذوالجلال و الاکرام -
رب السماوات و الارضین و...
عرفان از"بود و نمود" سخن به میان می آورد نه "بود و نبود"یا "باید و نباید".
به نقل از تحریرتمهیدالقواعد ص۱۴ سرچشمه ی اندیشه ج۵ص۲۶-۲۷ شهید مطهری به روایت دکتر درودگر در "عرفان شریعت محور".